هَنوزَم اُمیدِه مَــن بِه فَرداست 

♻روزایِ خوبَمَم ک‍ِه ب‍ُردَم اَز یاد 

بازَم خَط بِه خَط مینویسَم اَز دردام 

شایَد دارَم گُم میشَم میونِه حَرفام

 مادرم میگفت شنیدم دختر همسایه خیلی مومن است. نمازش ترک نمی شود.

زیارت عاشورا می خواند. روزه میگرد. مسجد میرود ... خیلی دختر با خداییست ...

لحظه ای دلم گرفت ... در دل فریاد زدم باور کنید من هم ایمان دارم ...

نماز نمیخوانم ولی لبخند روی لبهای مادرم خدا را به یادم میاورد ...

دستهای پینه بسته پدرم را دستهای خدا میبینم ...

زیارت عاشورا نمیخوانم ولی گریه یتیمی در دلم عاشورا برپا میکند ...

نه من روزه نمیگیرم ولی هر روز از آن دخترک فال فروش فالی را میخرم که هیچوقت نمیخوانم ...

مسجد من خانه مادربزرگ پیر و تنهایم است که با دیدن من کلی دلش شاد میشود ...

خدای من نگاه مهربان دوستی است که در غمها تنهایم نمیگذارد ...

برای من تولد هر نوزادی تولد خداست وهر بوسه عاشقانه ای تجلی او ...

مادرم ... خدای من و خدای دختر همسایه یکیست ...

فقط من جور دیگری او را میشناسم و به او ایمان دارم ...

خدای من دوست انسانهاست نه پادشاه آنها ..

عروس تنهایے ها باش..

نـﮧ عروس تنــ هایے کـﮧ تنت را تنها برای

یک شبـ

مےخواهـــנ...

عـَـزیــزَمـ دَرکـِـتــ میــکُـنَـمـ . .  .

تــو رو چـــﮧ بــﮧ بـــآ مـَـنــ بـودَنـــ ؟!

ذآتـِـتــ « هـَــرزه » پـَــسـَـنــده !!

هـــﮧ!

.

.

.

Fuck love

☜♚بســلامــتی

یـــاس که گـفت

نــه اهـل

جبـــرانـم

نه اهـل انتقامــم

خــودم از اول

باس دقـت میکــردم

تــو انتخــابــم

به بعضیا باید باید گفت :

عزیزم بغلت ساعتی چند?

اونجایے کـــــ با دیدنـــــ

  اَشکــــ مَـــــن...

   مـــ ♥ــــادرم هَـــم    

  اشکـــ ریختــــ....

   اَزتـــــ مُـتنَــفر شُــــدم

⏪مـْــْنْ گـْْـْْـْــْوْشـــْمو ْبــا آهــــــنـــــگاے⏪عــلــے بــابــا⏩

کــــرکــردم.

      ♥♥♥ ALiiiiiii♥♥♥

         ==>سلامتی خدای دیس لاو علی بابا<==

سلامتـــــــیش چـــــــــــــــــون :

وقتی دید ملاک عشق عاشقی پول شده گفت:

♥بچه فقیرو چه به هوس عشق♥

سلامتــــــــیــش چــــــــــــــــــون :

وقتی عشقش بهش خیانت کرد گفت:

♥انگار تو هم خوشحالی خانوم واسه جدایی از من♥

♥باشه خوش باشی خانوم الان جدایم از هم♥

♥ماهم تبریک میگیم به عشق جدیدت♥

♥چشم ما که تو زندگی رنگ عشقی ندیده♥

سلامتــــــــیــش چــــــــــــــــــون :

وقتی عشقش عروسی کرد گفت:

♥الان شریک خنده هات یکی دیگس♥

♥گور پدر اشکای من بهش بچسب♥

♥کوچه چراغونیو

                هه تبریک،دور ورت صدای دست♥

سلامتــــــــیــش چــــــــــــــــــون :

وقتی از عشق خسته شد گفت:

♥به درک که له شد پیش تو غرورم♥

♥به درک که منو فروختی به اون♥

♥به درک آتیش گرفته جونم♥

سلامتــــــــیــش چــــــــــــــــــون :

وقتی فکرو خیال عشقش ولش نمیکرد گفت:

♥لعنتی شبا کابوس می بینم♥

♥با سیگار روشن خط خاموش می گیرم♥

سلامتــــــــیــش